نظام پيشنهادها؛ ابزاري کارآمد براي رشد و تعالي سازمان
نظام پيشنهادها؛ ابزاري کارآمد براي رشد و تعالي سازمان

به گزارش ستار غفاری- خبرنگار شبکه اقتصاد و تجارت:  امروزه نظام‌هاي مديريتي به عنوان نرم‌افزارهاي فناوري…

به گزارش ستار غفاری- خبرنگار شبکه اقتصاد و تجارت:  امروزه نظام‌هاي مديريتي به عنوان نرم‌افزارهاي فناوري و ابزارهاي اصلي فرآيند توسعه محسوب مي‌شوند. اين موضوع بر اين اصل استوار است که نظريه‌هاي پيشرفته، منابع انساني را از عوامل زيربنايي فرآيند توسعه مي‌شناسند و هر گونه توفيق در فرآيند توسعه پايدار را مشروط به توفيق در توسعه منابع انساني مي‌دانند. از اين‌رو اهميت و ضرورت توجه به نظام‌هاي مديريتي توسعه‌دهنده منابع انساني مشخص مي‌شود.

يکي از نظام‌هاي مديريتي پويا که نقش مهمي در توسعه منابع انساني و در نتيجه در فرآيند توسعه کلي دارد، نظام مديريت مشارکتي است. اين نظام مديريتي به عنوان يک نظام مطلوب و کارآمد از لحاظ نظري و هم در عمل آزمون‌هاي موفق خود را گذرانده و هم‌اکنون از جايگاه مناسبي برخوردار است. نظام مديريت مشارکتي نظام همکاري فكري و عملي کارکنان يک سازمان با سطوح مختلف مديريتي آن سازمان است. در اين نظام کليه افراد سازمان درباره روش‌هاي حل مسائل و ارتقاي بهره‌وري سازمان، فعالانه انديشيده حاصل آن را در قالب طرح‌ها و پيشنهادها به سازمان ارائه مي‌کنند. بدين طريق يک نظام همفکري و هم‌انديشي براي رسيدن به اهداف سازمان وجود دارد و مديريت سازمان از گنجينه غني طرح‌ها، انديشه‌ها و راه‌حل‌ها برخوردار شده براي نيل به اهداف سازماني از آنها بهره مي‌جويد.

براي محقق شدن مديريت مشارکتي در سازمان ابزارهاي مختلفي وجود دارد که بسته به بلوغ سازماني، شرايط فرهنگي، اندازه سازمان و… از هر يک از اين ابزارها استفاده مي‌شود. نظام پيشنهادها يکي از ابزارهاي رايج در جلب مشارکت کارکنان است و اکثر سازمان‌هاي بزرگ جهان به اين سيستم مجهز هستند. اين ابزار بر همکاري و مشارکت داوطلبانه کارکنان استوار است و هدف آن استفاده از انديشه‌ها، نظرات و ابتکارات آنها در حل مشکلات و مسائل سازمان است.

تعريف مشار کت و مديريت مشارکتي

مديريت مشارکتي يکي از کارکردهاي نسبتاً جديد مديريت بوده و داراي معاني متعددي است. به عبارتي هر انديشمندي از زاويه‌اي که به آن چشم داشته، تعريفي از مشارکت ارائه نموده که در اينجا به برخي از آن تعاريف مي‌پردازيم:

مشارکت در معني سنتي عبارت است از: پيوند دو سويه، سازنده و سودمند ميان دو تن يا بيشتر از دو تن.

مشارکت يعني «دخالت و درگير شدن مردم در فراگردهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي که بر سرنوشت آنان اثر مي‌گذارد.»

مشارکت «درگيري ذهني و عاطفي اشخاص در موقعيت‌هاي گروهي است که آنان را برمي‌انگيزد تا براي دستيابي به هدف‌هاي گروهي، يکديگر را ياري دهند و مسئوليت‌پذير شوند.»

در تعريف مشارکت، “سايمون” مي‌گويد: مشارکت در مديريت يعني کليه اقداماتي که ميزان نفوذ و مسئوليت کارکنان را در فرآيند تصميم‌گيري از طريق نمايندگي مناسب در سطح متفاوت سازمان افزايش مي‌دهد و از اين راه تحقق دموکراسي را تسهيل مي‌کند.

“دوچ لندن”، مديريت مشارکتي را «ايده‌هاي سازمان يافته در مورد نحوه مديريت يک مؤسسه اقتصاد مدرن و مترقي» تعريف مي‌کند و بالاخره “کونوکسي ماتسوشيتا” بنيان‌گذار شرکت ماتسوشيتا الکتريگ، پاناسونيک و… در ارتباط با نقش کارکنان در مديريت سازمان مي‌گويد: ” فکر نکنيد که اين شرکت را من اداره مي‌کنم، هر يک از کارکنان در مديريت آن نقشي دارند و ما براي ساختن منبعي از هوش و خرد در راه فعاليت‌هاي پربازده و در راه فرآورده‌ها و خدمات باکيفيت بهتر و سرانجام در راه مديريت اثربخش و سودمند به انديشه‌ها، مهارت و دانش هر يک از کارکنان نيازمنديم. اگر بتوانيم اين‌گونه به کار بپردازيم، آينده خوبي در پيش خواهيم داشت.