به گزارش شبکه خبری اقتصادوتجارت ، سند طرح جامع فولاد کشور، هدفی که قرار بود ایران را به یکی از قطبهای فولاد جهان تبدیل کند و جایگاهی در میان هفت کشور نخست تولیدکننده این فلز استراتژیک به آن اختصاص دهد. با این حال، در حالی که اکنون به میانه سال ۱۴۰۴ رسیدهایم، شواهد و گزارشهای رسمی از وزارت صنعت، معدن و تجارت و شرکتهای بزرگ فولادی نشان میدهد که این هدف بهطور کامل محقق نشده است. اگرچه ظرفیتسازیهای چشمگیری در طول سالهای اخیر انجام شده و ظرفیت اسمی تولید فولاد کشور به حدود ۵۰ میلیون تن نزدیک شده است، اما تولید واقعی همچنان در مرز ۴۵ میلیون تن متوقف مانده و رشد آن به مانعی جدی برخورده است.
در این گزارش، به بهانه روز صنعت و معدن، به بررسی دلایل اصلی محقق نشدن این هدف میپردازیم؛ دلایلی که از مشکلات زیرساختی گرفته تا محدودیتهای بینالمللی، دست در دست یکدیگر مانع تحقق آرزوی فولاد ۵۵ میلیونی شدهاند.
بحران انرژی و ظرفیتهای خاموش
یکی از مهمترین عواملی که مانع رسیدن به هدفگذاری تولید فولاد شده، موضوع انرژی است. صنعت فولاد بهشدت انرژیبر است و بدون تامین پایدار برق و گاز، امکان فعالیت مستمر واحدهای تولیدی وجود ندارد. در سالهای گذشته، قطعی مکرر برق در تابستان و افت فشار گاز در زمستان، باعث شد بسیاری از کارخانههای فولادی نتوانند از ظرفیت اسمی خود استفاده کنند.
آمارهای رسمی حاکی از آن است که در سال گذشته، با وجود نصب ظرفیت نزدیک به ۵۰ میلیون تن، تولید واقعی فولاد حدود ۳۲ میلیون تن بود. این یعنی نرخ بهرهبرداری از ظرفیت بهزحمت به ۶۵ درصد رسیده؛ عددی که در کشورهای توسعهیافته معمولاً بین ۸۰ تا ۹۰ درصد است. بهویژه در تابستان ۱۴۰۳، به دلیل محدودیت شدید برق، تولید فولاد کاهش چشمگیری یافت و بسیاری از خطوط تولید به حالت نیمهفعال درآمدند. همچنین، در زمستان همان سال، محدودیت گاز و نبود پیشبینی دقیق از سوی مسئولان، سبب شد که برخی واحدها حتی تا دو ماه از چرخه تولید خارج شوند. این گلوگاه بزرگ انرژی، نهتنها روند تولید را مختل کرد بلکه موجب افزایش هزینههای سربار و کاهش رقابتپذیری صنعت فولاد ایران در بازارهای جهانی شد.
از سوی دیگر، علیرغم وعدهها و برنامهریزیها، زیرساختهای انرژی همچنان با مشکلات بنیادی مواجهاند و هیچ راهکار پایدار و بلندمدتی برای حل آن ارائه نشده است.
فاصله میان ظرفیت و واقعیت تولید
دومین عامل کلیدی در عدم تحقق چشمانداز ۵۵ میلیون تنی، شکاف میان ظرفیت نصبشده و تولید واقعی است. در ظاهر، آمارهای وزارت صمت و شرکتهای بزرگ معدنی و فولادی نشان میدهد که ظرفیت مجوزدار کشور حتی از ۵۵ میلیون تن نیز فراتر رفته و در برخی برآوردها به ۶۰ میلیون تن نزدیک شده است. با این حال، بسیاری از این ظرفیتها یا در حد طرح باقی ماندهاند یا بهدلیل نبود زیرساختهای پشتیبان مانند برق، گاز، حملونقل و آب، نتوانستهاند به مرحله تولید مستمر برسند. حتی بخشی از خطوط راهاندازیشده نیز بهصورت ناقص و با درصد بهرهبرداری پایین فعالیت میکنند. علاوه بر این، زنجیره تامین مواد اولیه نیز با مشکلات متعددی مواجه بوده است. اگرچه ایران از ذخایر سنگآهن قابل توجهی برخوردار است، اما بخش زیادی از این ذخایر نیازمند اکتشافات تکمیلی و زیرساختهای استخراجی پیشرفته است. در نتیجه، در برخی بازههای زمانی، کارخانههای فولادی با کمبود سنگآهن یا گندله مواجه شدند که این مسئله مستقیماً بر میزان تولید تاثیر گذاشت.
همچنین، ضعف در حملونقل ریلی و جادهای، محدودیت در بارگیری بنادر و نبود سیستم یکپارچه لجستیک صنعتی، مزید بر علت شدهاند تا تولید فولاد به جای رسیدن به مرز ۵۵ میلیون تن، در سقف ۴۵ میلیون تن متوقف بماند.
سایه تحریم و نااطمینانی در بازار صادرات
تحریمهای اقتصادی، محدودیتهای بانکی و بیثباتی نرخ ارز نیز از جمله عوامل موثر بر عملکرد صنعت فولاد در سالهای اخیر بودهاند. این عوامل نهتنها مسیر صادرات را دشوار کردهاند، بلکه بر زنجیره تامین تجهیزات، قطعات یدکی و مواد اولیه نیز تاثیر منفی گذاشتهاند.
بسیاری از واحدهای فولادی برای نوسازی خطوط تولید یا افزایش بهرهوری نیازمند واردات فناوری و ماشینآلات جدید بودند که تحت تاثیر تحریمها یا ممکن نشد یا با هزینههای بسیار بالا انجام شد. از سوی دیگر، برنامهریزی برای صادرات حدود ۲۰ میلیون تن فولاد در افق ۱۴۰۴ نیز با چالشهایی همراه شد.