مهم‌ترین مشکل بحران آب معرفتی است
مهم‌ترین مشکل بحران آب معرفتی است
اقتصادوتجارت : دکتر محمدحسین عمادی، نماینده دائم و سفیر سابق ایران در سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) می‌گوید: مقوله آب ماهیتا فنی است، اما گستردگی و عمق آن باعث ظهور مشکلات حاد در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سطح ملی شــده است. این عضو شورای تنوع زیستی معتقد است، راه‌حل‌های ارائه‌شده برای حل بحران آب، تک‌وجهی، سطحی، کوتاه‌مدت و بیشتر فنی است که با ماهیت این مشــکل که پیچیده، چندوجهی و پویاست، مغایر است. او با بیان اینکه اولین و مهم‌ترین سطح این بحران، معرفتی و شناختی است، تاکید می‌کند: اصلی‌ترین مشکل در حوزه آب، عدم وجود روش‌شناسی و متدولوژی جامع و فراگیر است.

در ادامه گفت‌وگوی اختصاصی «بهره‌وری ملی» را با او می‌خوانید.

چالش‌های کلان بهره وری آب در ایران چیست؟

اولین و مهم‌ترین مسئله بهره‌وری آب در ایران مقوله اقلیمی-تاریخی است. ایران به‌دلیل قرارگرفتن در منطقه خشک و نیمه‌خشک همواره با دو نوع کمبود آب مواجه بوده است. اولین مقوله میزان بارش سالانه محدود است که این میانگین بسیار پایین‌تر از سایر نقاط جهان است. دومین دلیل، زمان بارش است که عمدتا در فصل زمستان انجام می‌گیرد که با نیاز فتوسنتزی گیاهان هماهنگ نیست. به‌همین دلیل کشاورزی و معیشت ایرانیان متکی به دو رکن ضروری در بهره‌برداری از آب بوده است؛ اول، ذخیره آب و آب‌اندوزی (هم در کشاورزی و هم در شیوه معیشت)، دوم، رعایت بهره‌وری آب یا هنر و فن آب‌ورزی است که با تکیه بر دانش و تکنولوژی بومی بوده که می‌توان به سرآمد ‌آن، فناوری قنات و مدیریت محلی آب اشاره کرد. اما طی یک قرن اخیر و به فراخور تحولات اساسی در شیوه زندگی، حکمرانی نامطلوب و ظهور فناوری‌های نوین اما نامتناسب ما با پدیده‌هایی روبه‌رو شده‌ایم که از یکسو میزان بهره‌برداری از آب را افزایش و از سوی دیگر، میزان ورودی و استحصال آب را کاهش داده است. رشد سریع جمعیت، گرایش شدید به شهرنشینی و افزایش سطح زیرکشت با الگوهای نامتناسب با اقلیم و محدودیت منابع آب وخاک نیز باعث بهره‌برداری مفرط و غیربهره‌ور از منابع محدود آب‌های سطح‌الارضی و زیرزمینی شده است. همچنین تغییرات شدید اقلیمی و افزایش دما باعث کاهش میزان بارندگی و افزایش تبخیر منابع آب شده است. به همین ‌دلیل معتقدم که سه دسته عوامل در شکل‌گیری این بحران و ورشکستگی آب در ایران نقش دارد: عنصر حکمرانی نامطلوب، مدیریت ناهماهنگ دستگاه‌های اجرایی و تکنولوژی نامناسب. اما در این بین قطعا حکمرانی نامطلوب در بهره‌برداری و مدیریت منابع آب، مهم‌ترین علت بحران آب و کاهش عنصر بهره‌وری در آب است. چالش‌های امروزه آبی در ایران (در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) به‌نحوی است که برای بهبود شرایط ایجاد موازنه و تناسب در تصمیم‌گیری‌ها، باید هم‌زمان به تعامل بازیگران اصلی در حوزه حکمرانی یعنی حاکمیت و وزارتخانه‌های مختلف یا ادارات کل یک وزارتخانه در سطح دولت مرکزی، لایه‌های مختلف دولت در سطوح محلی، منطقه‌ای و استانی و حتی فراملی، بخش خصوصی و کنشگران اجتماعی مختلف توجه کرد. این در حالی است که عناصر حکمرانی خوب به‌شدت تضعیف شده است، چراکه جامعه مدنی، حکمرانی محلی (فرمانداری و شهرداری) و بخش خصوصی نقش و قدرت موثری در تصمیم‌گیری‌های حوزه آبی ندارند. به جرئت می‌توان گفت، یکی از عوامل اصلی موفقیت نظام آبیاری سنتی ایران نقش پررنگ وسازنده حکمرانی محلی بوده است. درواقع شفافیت، پاسخ‌گویی، مشارکتی‌بودن، کارایی و اثربخشی و خردجمعی از اصول مهم و اولیه حکمرانی خوب است که متاسفانه برای آن، نقشه جامعی تهیه نشده است و شاهد عدم‌هماهنگی و جامع‌نگری بین دستگاه‌های اجرایی هستیم. به‌نحوی که میان وزارتخانه‌های نیرو، کشاورزی و محیط‌زیست هماهنگی ارگانیک وجود ندارد و هریک از دستگاه‌ها صرفا وظیفه خود را انجام می‌دهند. درواقع تشتت مدیریتی در زنجیره عرضه و تقاضای آب، موجب درهم‌تنیدگی مدیریت آب شده است.

به‌عقیده شما در حال حاضر کشور در چه سطحی از بحران آبی قرار دارد؟

دیدگاه‌ها و تحلیل‌های متفاوتی در زمینه سطح بحران آب در ایران وجود دارد و برای تحلیل دقیق آن باید داده‌ها و صورت‌مسئله را به‌خوبی شناخت. در یک نگاه گذرا، برخی با ساده‌انگاری، وضعیت موجود را یک تنش دوره‌ای و گذرای خشکی و کمبود آب می‌پندارند که در حال سپری‌شدن است و برخی آن را بحران جدی و عده‌ای ورشکستگی آب می‌دانند. هرچند در ایران آمار و داده‌های دقیق و موردوفاق تمام دستگاه‌های اجرایی وجود ندارد، اما همه اطلاعات نشان دهنده این واقعیت است که ما وارد مرحله ورشکستگی منابع آب شده‌ایم. به این معنا که میزان بارش همراه با حجم ذخایر زیرزمینی آب در مقایسه با میزان برداشت ما از منابع آب در مقایسه با شاخص‌های مجاز بهره‌برداری بین‌المللی در حد بسیار بحرانی است که می‌توان آن را به ورشکستگی منابع آبی تعبیر و تفسیر کرد. درواقع به‌دلیل تفکر ناصحیح مدیریت منابع و اجرای برنامه‌های اشتباه در بخش آب طی ۵۰ سال گذشته، ما در منابع آب از سهم طبعیت و نسل بعد برداشت کرده و عملا هم به طبیعت، نسل فعلی و نسل آینده بدهکار هستیم. متاسفانه میزان موجودی ما از تقاضایی که ایجاد کرده‌ایم کمتر است و در نتیجه در شرایط بدهکار یا به بیانی ورشکستگی به‌سر می‌بریم. در اولین گام در حل هر مشکل باید اول صورت‌مسئله را بپذیریم و اقدام‌های متناسب با سطح بحران را شروع کنیم. هر کسی و نهادی در هر سطحی باید سهم خود را برای رفع مشکل بپردازد. این بحران جدی است و در مرحله ورود به مرز آشوب (Edge of Chaos) است؛ مرحله‌ای که بحران، تغییر ماهیت داده و از مقوله آب به یک بحران اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تبدیل شده و نهایتا امنیتی می‌شود و امنیت ملی را به‌مخاطره می‌اندازد. بهترین مثال، بحرانی است که هم‌اکنون بین چهار استان حوزه زاینده‌رود به‌وجود آمده است و این مشکل تنها محدود به حوزه زاینده‌رود نمی‌شود.

نقش وزارتخانه‌های جهاد کشاورزی، نیرو و صمت در کنترل بحران آب در ایران چیست و عملکرد فعلی آنها را چگونه اریابی می‌کنید؟

این سه وزارتخانه همراه با سازمان محیط‌زیست اصلی‌ترین دستگاه‌های اجرایی دولتی هستند که در این بحران نقش و سهم و وظیفه جدی دارند و عملا هماهنگی آنها از نظر آمار و داده‌های یک‌دست از شرایط و تحلیل جامع و ارائه راهکار هماهنگ بسیار مهم و ضروری است که متاسفانه در نیم قرن اخیر این امر انجام نشده و عملا در قالب رقیب با هم تعامل داشته‌اند. مهم‌ترین کاری که این وزارتخانه‌ها می‌توانند انجام دهند این است که ۱- اطلاعات و داده‌های خود را بر مبنای واقعیات هماهنگ و همسان کنند۲- نوع نگرش و زاویه دید خود را نسبت به مقوله آب و سطح بحران یکسو کرده و تغییر دهند ۳- در تعامل و مواجهه با مشکل از روش‌های کهنه، نخ‌نما و سنتی اداری و رقابتی دست برداشته و مدل نگرش فنی خود را از دیدگاه‌های آکادمیک تقلیل‌گرای رایج به سمت روش‌های بین‌بخشی و مشارکتی نزدیک کنند و طرحی نو دراندازند، چراکه مشکل آب از مرحله بحران گذر کرده و حل آن با روش‌های سنتی و متداول امکان‌پذیر نیست. بنابراین اولین قدم این است که دستگاه‌های اجرایی ذی‌ربط به‌عنوان یک مجموعه هماهنگ، یک تصویر یکسان از معضل آب داشته باشند و بعد با تجزیه و تحلیل مشارکتی، همسو و همسان با داده‌های دقیق، بخش‌هایی را که می‌توان تغییر شیوه یا روش داد را بپذیرند و هریک با توجه به حوزه خود اقدام‌های لازم را انجام دهند. این در حالی که اطلاعات دقیقی از حجم آب ورودی کشور، ریزش باران و مقدار ذخیره آب بین وزارتخانه‌های کشاورزی، نیرو و صمت وجود ندارد. یعنی حتی یک تصویر آماری مشترک از وضعیت آب بین این سه وزارتخانه وجود ندارد. در نهاد دولت هر دستگاهی مسئول حریم خود است و نوع نگرشش هم بر همان حول می‌چرخد و اصلی‌ترین هدفش نیز دفاع از اختیارات خود است. یعنی دفاع از ماموریت‌ها، اقدام‌ها، هزینه‌ها و درخواست بودجه بیشتر. در حال حاضر بحران آب در سطحی نیست که بتوان با روش نخ‌نماشده سنتی که هر کسی مسئول محدوده خود است، مشکل آب را حل کرد. وزارتخانه‌های ذی‌ربط باید وارد فاز جدیدی از اقدام شوند.

به‌عقیده شما ریشه بحران آب در کجاست و چگونه می‌توان مدیریت و حل کرد؟

پاسخ به این سوال قطعا در این فرصت نمی‌گنجد، اما معتقدم این بحران سطوح مختلف دارد؛ اولین و مهم‌ترین سطح آن، معرفتی و شناختی است. اصلی‌ترین مشکل در حوزه آب، عدم وجود روش‌شناسی و متدولوژی جامع و فراگیر است که براساس آن، مشکل تجزیه و تحلیل و با عوامل ایجاد بحران به‌صورت هماهنگ و مشخص برخورد شود. این در حالی است که روش‌شناسی و شیوه شناخت کارشناسان و ذی‌نفعان این حوزه از مشکل آب، مجزا و تقلیل‌گرایانه است. یعنی هریک مشکل را از ظن خود بررسی و برای آن نسخه می‌پیچند. به همین دلیل است که ۲۰ سال تلاش در این حوزه عملا نتیجه مطلوبی نداشته است. درواقع مشکل حوزه آب، بیش از آنکه اجرایی باشد معرفتی است. بحران آب در کشور مانند فیلی است که سازمان‌های مختلف و تمام ذی‌نفعان هر قسمت از آن را با توجه به ادراک خود توصیف می‌کنند. بحران آب را می‌توان در سه سطح حکمرانی مناسب، مدیریت هماهنگ و جامع و فناوری و تکنولوژی تحلیل و بررسی کرد. درواقع این سه سطح باید به‌صورت تلفیقی عمل کنند تا بتوانیم شرایط را بدرستی تحلیل و برای بهبود شرایط مداخله کنیم.

هرکدام از این سطوح چه نقش و سهمی در بحران آب دارند؟

طی ۴دهه اخیر حکمرانی نامناسب باعث بحران در حوزه آب شده است، البته نه‌تنها منابع آبی به‌درستی مدیریت نشده‌اند، بلکه از منابع بین‌نسلی هم حفاظت نشده است. اگر نهادها چیدمان درستی داشته باشند، بازیگران حکمرانی یعنی نهادهای محلی و تشکل‌های مردمی و حتی بخش خصوصی و دیگر سازمان‌ها و تشکیلات گردهم آمده و به‌درستی عمل خواهندکرد. نکته بعدی، مدیریت هماهنگ و جامع است. یکی از موارد مهمی که به بحران آب دامن زده است، عدم هماهنگی و جامع‌نگری بین دستگاه‌های اجرایی ذی‌نفع است. فناوری مناسب هم از مواردی است که می‌تواند حلّال مشکلات در حوزه آب‌اندوزی، انتقال آب و… باشد. گفتنی است، استفاده از تکنولوژی زمانی کارساز است که متناسب با شرایط ایران، قابل‌دسترس و پیاده‌کردن باشد. به همین منظور، تلاش‌های متعددی برای کشت گلخانه‌ای و آبیاری تحت‌فشار با محوریت بهره‌وری آب در بخش‌های دولتی و خصوصی صورت گرفته است به نظر من، در این شرایط کشت گلخانه‌ای می‌تواند در مصرف بهینه آب در بخش کشاورزی کمک کند. نکته مهم دیگر این است که دیالوگ بین جوامع، دیالوگ مردم با دولت محلی، کارشناسان با مردم و… بر مبنای مسائل حقوقی باشد، به‌طوری که مردم مطمئن باشند قانون ضامن بقا و حیات‌شان است.

با این تفاسیر بحران آب ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… دارد و حل آن نیازمند برنامه‌های بلندمدت است.

مقوله آب شاید در اولین نگاه ماهیتا فنی باشد، اما گستردگی و عمق آن، باعث ظهور مشکلات حاد در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سطح ملی شده است. راه‌حل‌های ارائه‌شده نیز تاکنون تک‌وجهی، سطحی، کوتاه‌مدت و عمدتا فنی (هیدرولوژیک) بوده که با طبیعت مشکل که پیچیده و چندوجهی و پویاست، راهگشا نبوده است. از بعد دیگر باید خاطرنشان کرد که بحران آب مسئله‌ای چندبُعدی و بلندمدت است و دولت‌ها نمی‌‌توانند در یک دوره چهار یا هشت ساله این مشکل را عمیقا تحلیل و آن را حل کنند. به‌همین دلیل سطح مداخله باید سطح حاکمیت باشد. ضمنا ضروری است ابعاد حقوقی، عرفی، شرعی و نفوذ و قدرتی مسئله مدنظر قرار گیرد. تا زمانی که دستگاه‌های ذی‌نفع حوزه آب، یک روایت جامع از مشکل نداشته باشند، نباید انتظار بهبود شرایط را داشت. واقعیت امر این است که با اعتماد واحترام به خردجمعی می‌توان یک نسخه واحد برای حل مشکل داشت. همه باید به یک تصویر مشارکتی نزدیک به‌هم برسند تا راه‌حلی اتخاذ شود که قابل‌اجرا، قابل‌اطمینان و قابل‌اعتماد جوامع محلی، دولت، فناوران و تکنولوژیست‌ها باشد.

مبنا و معیارهای ساختاربندی مشکل آب به چه شکل است؟

موضوع آب چندوجهی است و باید ابعاد مختلف آن، یعنی اکونومیک (تولیدی و اقتصادی)، هیدرولوژیک (فنی کارشناسانه) و اکولوژیک (زیست‌محیطی) موضوع هم بررسی شود. این بحران مانند یک مکعب می‌ماند که از شش مربع متصل تشکیل شده و ضروری است همه شش سطح و ابعاد وجودی آن شناسایی شود و با اتخاذ راه‌حل‌های بلندمدت، جامع، فراگیر و سیستمی آن را حل کرد. موضوع محدودیت منابع آبی، صرفا یک موضوع کارشناسی و هیدرولوژیک نیست، اگرچه می‌تواند در شناسایی چگونگی به‌وجود آمدن این مشکل کمک کند، اما برای حل این بحران نمی‌توان صرفا به کارشناسان هیدرولوژیک اکتفا کرد. یک دیدگاه دیگر هم اکولوژیستی است که به‌جا‌ی شناخت پدیده‌ها به بازخورد و روابط پدیده‌ها و عناصر توجه دارد و معتقد است، شرایط ایده‌آل بوده و دستکاری انسان‌ها موجب این شرایط شده است. در این میان، نقطه‌نظر اکونومی هم وجود دارد که اقتصاد و معیشت انسان‌‌ها در اولویت قرار دارد.

ریشه تنش‌های ‌آبی در کشور از کجا نشئت می‌گیرد؟

بخشی از تنش‌های آبی جزء لاینفک اکوسیستم جهانی و منطقه‌ای است. به‌عبارتی درصدی از این تنش‌ها نرمال است. در طول تاریخ سیکل‌های خشکسالی و کمبود آب وجود داشته است. به‌طوری از گذشته به‌دلیل اقلیم ایران هنر پیشینیان ما آب‌‌اندوزی بوده است. به همین دلیل روش‌های آبخیزداری، آب‌انبار و آبخوان‌ها از قدیم در کشورمان رواج داشته است. اما امروز علاوه بر مسائل انسانی و مدیریتی، به‌دلیل گرم‌شدن کره‌زمین، میزان بارش کاهش یافته است، به‌طوری که از معدل ۲۸۰ میلیمتر بارش به زیر ۲۲۰ میلیمتر رسیده‌ایم. همچنین روان‌آب‌ها به‌دلیل شرایط ثقلی کاهش چشمگیری داشته است. بنابراین بخشی از این موضوع نُرم اکولوژیک و هیدرولوژیک است و مردم طی تاریخ خود را برای این تنش‌ها آماده کرده‌اند. اگرچه طبق بررسی‌ها، به‌دلیل کمبود بارش باران، این تنش‌ها ۱۵ تا ۳۰ درصد افزایش یافته است.

اصلی‌ترین روش‌های بهره‌وری در منابع آب کدام‌اند؟

روش‌های بهره‌وری از آب در جهان کنونی حتی در کشورهایی با بارش بسیار بیشتر از ایران بسیار رایج و متداول شده است. البته بخش کشاورزی که از گذشته تاکنون اصلی‌ترین مصرف‌کننده منابع آبی در ایران بوده است شاید به‌عنوان مخاطب اصلی تلقی شود، اما به گمان من، تمام استفاده‌کنندگان منابع آب باید به‌صورت جدی در رابطه با افزایش بهره‌وری آب اقدام کنند. با این حال، با افزایش بهره‌برداری در حوزه آب آشامیدنی و تغییر الگوی مصرف، بخش خدمات و صنعت هم رشد کرده و رقیب بخش کشاورزی شده‌اند. بدیهی است با تغییر و تحولات مدیریتی و تکنولوژی می‌توان سیستم کشاورزی را متحول کرد. می‌توان با استفاده از تجارب ملی و بین‌المللی شیوه‌های داشت، کاشت و برداشت را تغییر داد. در ایران مهم‌ترین روش شناخته شده که روی آن میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری شده فناوری آبیاری تحت‌فشار است، اما دامنه وسیعی از فناوری‌هایی که شامل مراحل پیش از کاشت، داشت و برداشت می‌شود در مراکز تحقیقاتی جهان جهت افزایش بهره‌وری آب در کشاورزی استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال، اصلاح نژاد بذر و نهال به‌نحوی که مصرف کمتر آب در مراحل تولید داشته باشد در دنیا بسیار مرسوم شده است. همچنین گونه‌های هماهنگ با خشکی و شوری در جهان کشف و متداول شده‌اند و شیوه تولید در محیط‌های سر بسته شامل روش‌های گلخانه‌ای و کشاورزی عمودی و استفاده از آب بازیافتی در کشاورزی از جدیدترین روش‌های کاهش مصرف و ارتقای بهره‌وری آب در کشاورزی است. البته نباید فراموش کرد که در بخش‌های صنعت و خدمات هم در مقایسه با سایر کشورها بهره‌وری آب در ایران بسیار کم است و باید در این موارد اقدام‌های جدی انجام گیرد. تغییر الگوی مصرف شهری و بهبود شبکه آبرسانی شهری و استفاده از آب بازیافتی بخشی از این روش‌هاست در صنعت نیز باید بهره‌وری آب بهبود یابد. هم‌اکنون در صنعت فولاد ایران بهره‌وری آب بسیار کمتر از متوسط جهانی است.

آیا در سند ملی «آمایش سرزمینی» محدودیت‌های منابع آبی استان‌ها به‌خوبی تحلیل شده و توسعه آنها مدنظر قرار گرفته است؟

آمایش سرزمینی که یک دیدگاه جامع و چندبُعدی است در ایران سابقه‌ای بیش از ۵۰ سال دارد. براساس این روش‌شناسی ابعاد مختلف حیات و اکوسیستم و اقتصاد در نظر گرفته می‌شود. اما معتقدم وجود سند برای حل مشکل به تنهایی کافی نیست، بلکه باید نظام‌نامه اجرایی و مبنای اجرا داشته باشد و مورد تفاهم تمام دستگاه‌ها و قوای سه‌گانه قرار گیرد تا یک نقشه مشترک اقدام به‌وجود بیاید. در ایران به‌خصوص در دو دهه گذشته سندهای زیادی تولید شده که متاسفانه ترکیبی از مرکب و کاغذ هستند. زمانی سند می‌تواند به نتیجه برسد که نظام‌نامه اجرایی، متولی و پشتوانه اجرایی داشته باشد و قوای سه‌گانه و همه دستگاه‌های اجرایی از آن حمایت کنند. با اینکه این طرح یک قدم رو به جلو است، اما چون ضوابط و ضمانت اجرایی ندارد و کماکان داده‌های مربوط به هیدرولوژی و اکولوژی در حوزه آب در آنها موردوفاق همه دستگاه‌ها نیست، واقعی نیستند، بنابراین برای تبدیل‌کردن این سند به واقعیت مسیر طولانی در پیش داریم. به‌رغم اینکه انتقادهایی هم بر سر این سند وجود دارد، اولین رکن آن، پذیرفتن آن توسط ذی‌نفعان این حوزه به‌عنوان یک سند مبناست

.با توجه به اقلیم کشورهای همسایه و ماجرای سد جدید ترکیه چه آینده‌ای را برای مسئله آبی ایران متصور هستید؟

موضوع بحران ملی آب با توجه به منابع مشترک آب با کشورهای همسایه قطعا به یک مشکل فرامرزی تبدیل خواهد شد. به‌جز آب‌های مرزی که سال‌هاست ایران در این‌باره فعالیت حقوقی و بهره‌برداری خود را شذوع کرده است، اما هم‌اکنون موضوع دامنه وسیع‌تری یافته است و ابعاد اکولوژیک آن که عوارض زیست‌محیطی خواهد داشت خود را نشان داده است. در معادله جدید قطعا کشوری که چیرگی و سلطه جغرافیایی و قدرت سیاسی برتر داشته باشد دست بالا را خواهد داشت. اصلی‌ترین روشی که در این زمینه می‌تواند توان و پتانسیل ملی ما را افزایش دهد اشراف فنی، کارشناسانه و حقوقی در سطح حقوق بین‌الملل است. همچنین مهارت حقوقی-سیاسی در این بین اهمیت بسیار زیاد دارد و باید جهت دادخواهی حقوقی اعم از ابعاد هیدرولوژیک و اقتصادی به ابعاد حقوق اکولوژیکی این مسئله پرداخت و آن را در صحنه بین‌المللی مطرح کرد. برای دفاع از مرزهای آبی خود باید پتانسیل قوی حقوقی و کارشناسی داشته باشیم تا بتوانیم در روبط دوجانبه، چندجانبه و بین‌المللی و دادگاه‌های بین‌المللی از حق خود دفاع کنیم. باید قدرت کارشناسی و توان دیپلماسی‌ آب را در ایران تقویت کنیم تا با هماهنگی دستگاه دیپلماسی کشور بر شرایط مسلط شده و با حمایت‌های منطقه‌ای اجازه ندهیم خارج از مرزها برای آینده آبی کشور تصمیم‌گیری شود.