ماجرا از این قرار بود که ابی در یک مصاحبه تلویزیونی در پاسخ به اینکه چرا در امارات ترانه «خلیج فارس» را نخوانده، گفته من سیاسی نیستم و موضوع خلیج فارس مربوط به اختلاف دو کشور است و ربطی به او ندارد. همین پاسخ، موجب آغاز موج شدیدترین حملات مردم ایران از جریانهای مختلف سیاسی به او شد. اما آیا واقعا ابی سیاسی نیست یا موضوع خلیج فارس موضوع اختلاف دو کشور است و ارتباطی به او ندارد؟
در سایت بیبیسی انگلیسی، ابی را «تام جونز»ی با تمایلات سیاسی معرفی کردهاند. یکی از دلایل واکنش گسترده کاربران فضای مجازی به صحبتهای ابراهیم حامدی دقیقاً پیشینه سیاسی او است. برخلاف خواننده بریتانیایی تام جونز که عمده شهرت خود را مدیون آهنگهای غیر سیاسی مانند «بمب جنسیت» و «دلیله» است، ابی هیچگاه از سیاست جدا نبوده است.
مسئله درباره این خواننده ایرانی فقط مضامین ترانههایش نیست که برخی از آنها به شدت سیاسی است، بلکه ابراهیم حامدی در زندگی شخصی خودش هم کنشهای سیاسی زیادی داشته که باعث میشود صحبتهای اخیرش درباره خلیج فارس منطقی به نظر نرسد. همین تناقض در رفتار و گفتار بود که باعث شد تا کاربران فضای مجازی با حمله به این خواننده او را متهم به ریاکاری و دورویی کنند؛ اتهامی که با توجه به زندگی و کنشهای سیاسی این خواننده نمیتواند چندان غیرمنطقی هم تلقی شود.
خلیج فارس موضوعی ملی یا سیاسی؟
ابراهیم حامدی درباره چرایی اجرا نکردن آهنگ خلیج فارس در کشور امارات گفته «مسئله خلیج فارس یک اختلاف سیاسی بین ایران و امارات و چند کشور دیگر است و من به عنوان یک هنرمند به خودم اجازه دخالت در این موضوع را نمیدهم.»
این سخنان ابی با توجه به پیشینه کاملاً سیاسی این خواننده، واکنشهای تندی در فضای مجازی برانگیخت. کاربری در واکنش به سخنان ابی در توئیتر نوشت: «کسی که سیاسیترین آهنگها را خوانده به خاطر یک مشت دلار عربی از سیاسی نبودن میگوید! وطنفروشیهای قبل از تو سوءتفاهم بود»
کاربر دیگری هم با انتشار تصویر ابی و همسرش در زمان پیوستن به کمپین نه به جمهوری اسلامی نوشت: «ابی میگوید خلیج فارس گفتن یک کار سیاسی و من نمیگویم خلیج فارس! پس عکس [کمپین نه به جمهوری اسلامی] هم حتماً یک کار هنری است نه سیاسی!»
ابی نه به جمهوری اسلامی
این فقط کاربران توئیتری نبودند که به صحبتهای ابی واکنش دادند. برخی چهرههای سیاسی و هنری هم درباره صحبتهای ابی مطالبی نوشتند. محمدعلی ابطحی در صفحه توئیتر خود نوشت: «خیلیها با صدایتان زندگی کردهاند. اما خلیج فارس سیاسی نیست. مشکل منطقهای نیست. یک واقعیت تاریخی است که تا بوده و خواهد بود نام اینجا خلیج فارس است.»
محمدحسین مهدویان هم با انتشار عکس تابلوی قدیمی خلیج فارس در قاهره در خلیج فارس نوشت: «خلیج فارس این نام جاودان، در تاریخ و فرهنگ عالم ریشه دارد. خلیج فارس سیاسی نیست. میراث تاریخی یک ملت است که در کوران حوادث ناگوار بسان یک پرچم مواج، همواره وحدت آفرین بوده و خدشه نمیپذیرد.»
یقیناً ابراهیم حامدی به این موضوع واقف بود که مسئله خلیج فارس برای ایرانیان فراتر از یک مسئله سیاسی است. اما چرا حاضر شد با گفتن چنین حرفهای متناقضی خودش را در معرض سنگینترین اتهامات قرار دهد؟ ریشه این صحبتها اقتصادی است. چهرههایی مانند ابراهیم حامدی از برگزاری کنسرت در کشور خود محروم هستند و تنها راه درآمدشان به عنوان خواننده برگزاری کنسرت در کشورهای مختلف است.
وقتی قرار است شما برای کسب درآمد به کشورهایی که به لحاظ ایدئولوژیک با ایران زاویه دارند بروی، ناگزیر به تمکین از خواستههای آنها هستی. ابراهیم حامدی هم در چنین وضعیتی قرار گرفته و به ناچار صحبتهایی را مطرح کرده که با اعمال گذشته او در تضاد است. اینکه آیا طمع برای پول بیشتر (در حالیکه ابی ثروتمند است) انقدر آرزش دارد که یک هنرمند در مقابل مردم کشورش قرار بگیرد سوالی است که ابراهیم حامدی باید به آن پاسخ دهد. اما مسئله واضح این است که ابراهیم حامدی با صحبتهای اخیرش که به خاطر مسائل اقتصادی انجام داده، بخش عمدهای از محبوبیت خود را به عنوان یک هنرمند میان مردم ایران از دست داده است.
هرچند نمیتوان با یک جمله یا تنها یک اکت، یک عمر فعالیت هنری یا سیاسی هر فرد را نادیده گرفت و تنها به همان یک اکت اتکا کرد، اما در مورد ابی این موضوع آنقدر پررنگ است و از بد ماجرا دست روی موضوعی گذاشت که برای مردم ایران اساسا موضوعی سیاسی نیست بلکه یک هویت ملی است بنابراین نمیتوان درباره ابی توقع داشت جمله همیشگی و بیمایه «قضاوت نکنیم» را به کار برد بلکه این بار واقعا باید به سختی و تندی هم قضاوت کرد و فضایی ایجاد کرد که ابی هر روز برای خودش مدام زمزمه کند: «و خلیج همیشگی فارس فارس فارس …»