شبکه توزیع به عنوان آخرین حلقه از زنجیره تولید و تامین نقش مهمی در موفقیت این زنجیره ایفا میکند تا جایی که میتواند شکست یا موفقیت را همراه خود داشته باشد.
متاسفانه در ایران به دلایل مختلف، این حلقه آخر مشکلات زیادی را برای مصرف کنندگان و تولیدکنندگان و در نهایت دولت و حاکمیت پدید آورده است.
پدیده یافتن سلاطین مختلف در حوزه های کاری متفاوت از سکه و طلا تا خودرو نیز معلول همین ضعف بنیادین در شبکه توزیع است که منجر به دلال پروری در همه حوزهها و به تبع آن شکلگیری سلاطین تاثیرگذار شده است.
یکبار دیگر در سال ۱۴۰۱ و به واسطه جراحی سنگین اقتصادی در کشور و حذف ارز ترجیحی شاهد کمبود برخی از اقلام اساسی زندگی خانوار بودیم که ضعف شبکه توزیع و لزوم رفع آن را به مسئولان امر گوشزد میکرد.
در این سال عیوب شبکه توزیع ناکارمد و سنتی توانست ماکارونی را برای ساعتی به ترند نخست شبکههای اجتماعی فارسی زبان تبدیل کند که برای کشوری در جایگاه ایران با سابقه پرداخت یارانه هزاران میلیاردی در سال یک شکست بزرگ محسوب میشود.
هرچند نمیتوان صددرصد این قضایا را به ناکارآمدی شبکه توزیع مربوط دانست و از تاثیر مخرب ارز چندنرخی چشم پوشی کرد اما واقعیت این است که با یک شبکه توزیع هوشمند و کارآمد میشد از بسیاری اتفاقات رخ داده جلوگیری کرد.
احتکار و دلالی پدیده شومی است که تنها با کمک یک شبکه هوشمند و کارآمد با توانمندیهای سراسری میتوان یکبار برای همیشه پرونده آن را بست.
توزیع اجناس به خصوص مواد غذایی و کالای اساسی از طریق شبکه عمدهفروشی های سنتی بدون وجود هیچ گونه نظارتی یکی از عمدهترین دلایل نابسامانیهای اخیر ایجاد شده در معاش عمومی است در حالی که فروشگاههای زنجیرهای به واسطه شبکه توزیع اختصاصی و گسترده و امکانات بیشمار نظارتی میتوانست از وقوع این کمبودها جلوگیری کند.
نظارتپذیری فروشگاههای زنجیرهای و شبکه بودن سیستم توزیع در این دست فروشگاهها از امکاناتی است که با همت بخش خصوصی در کشور ایجاد شده و توان بالایی برای اجرای صحیح سیاستهای کلان معیشتی در اختیار دولت قرار میدهد.
هر چند که امروز شاهد افزایش کمی و کیفی فروشگاههای زنجیرهای در کشور هستیم اما آنطور که باید و شاید از این ظرفیت استفاده نشده است و برعکس در مواقع بحرانی این فروشگاهها به سپر ناکارآمدی شبکه توزیع سنتی تبدیل میشود.
سیاست اشتباه معرفی فروشگاههای زنجیرهای به عنوان بخشی از علل بحران در حوزه مواد غذایی و کمبود کالای اساسی در حالی از سوی برخی کانالهای زرد دنبال میشود که تنها استفاده از نفوذ بالای شعب این فروشگاهها در دوردست ترین شهرها میتواند عصای دست دولت در مواقع بحرانی باشد.
فروشگاههای زنجیرهای کشور را نباید یک تهدید برای کسب و کارهای خرد سنتی دید و با آن برخورد قهری کرد بلکه باید آن را فرصتی بزرگ برای رفع مشکلات زیرساختی در شبکه توزیع آنهم با هزینه بخش خصوصی دانست که خلاء حلقه مفقوده زنجیره تامین را جبران میکند.