لذا تاکید بر این نکته ضروری است که همیشه توسعه پیشگام حرکت و جهش تولید در یک سازمان و شرکت است. جهش تولید در مدل فرآیند توسعه اقتصادی، همانند حرکت و پرش به سمت توسعهیافتگی و رفاه تلقی میشود که البته برای محقق شدن آن باید یک برنامه بلندمدت و جامع را تهیه و بهدرستی اجرا کنیم.
در صنعت فولاد که بهعنوان صنعت مادر و یکی از پیشرانهای توسعه اقتصادی کشور است نیز توجه ویژهای به این امر شده است و بر اساس طرح جامع فولاد کشور دستیابی به ظرفیت تولید سالیانه ۵۵ میلیون تن فولاد خام در انتهای سال ۱۴۰۴ مدنظر قرار گرفته است، که به مرور جهشهای تولید در صنعت فولاد را شاهد خواهیم بود.
در این راستا شرکت فولاد خوزستان همواره در مسیر توسعهای خود گام برداشته و از سال ۷۵ تا پایان سال ۹۵ سه فاز توسعه خود را به اتمام رسانده است و ظرفیت اولیه خود را از ۵/ ۱ میلیون تن در سال به ظرفیت ۷/ ۳ میلیون تن در پایان سال ۹۵ رسانده است، که همین افزایش ظرفیت منجر به رشد تولیدات محصولات ریختهگری اسلب، بلوم و بیلت پس از طی منحنیهای یادگیری جهت رسیدن به ظرفیتهای ایجادشده و بهبود فرآیندهای کاری و فرآیندهای تولید، شده است. همچنین از ابتدای سال ۹۶ فاز چهارم توسعه ظرفیت تا افق ۱۴۰۴ گروه فولاد خوزستان برای دستیابی به ظرفیت ۶/ ۱۳ میلیون تن پایدار در کل زنجیره ارزش فولاد از سنگ تا محصول نهایی برنامهریزی شده و در حال اجراست. در حال حاضر ظرفیت فعال ایجادشده بالغ بر ۸/ ۳ میلیونتن است.
برنامه عملیاتی سبد طرحها و پروژههای توسعه شرکت فولاد خوزستان در سال ۱۴۰۰ بهعنوان پنجمین برنامه عملیاتی مبتنی بر طرح جامع فاز چهارم توسعه ظرفیت و زیستمحیطی فولاد خوزستان مشتمل بر ۱۳۲ پروژه با سرمایهگذاری ۱۷ هزار میلیاردتومانی تدوین شده که در آن پروژههای بزرگی چون پروژه احداث مگامدول زمزم ۳ با مشخصات منحصر بهفرد خود در سطح کشور و نیز پروژه احداث پکیج ماشین ریختهگری اسلب عریض که نقش مهمی در توسعه بازار هدف فولاد خوزستان خواهد داشت تعریف شده و در حال پیگیری و اجرا هستند و همچنین سایر پروژههای زیرساختی چون احداث کارخانه اکسیژن ۴، خط و پست ۴۰۰ کیلوولت، نیروگاه ۵۲۰ مگاواتی برق و… در دستور کار قرار گرفتهاند و طبق برنامههای زمانبندی مربوطه در حال پیگیری و اجراست.
مشخصات اصلی برنامه عملیاتی سبد طرح و پروژه شرکت فولاد خوزستان در سال ۱۴۰۰ را که پروژههای آن در چهار طرح اصلی پایداری تولید، افزایش ظرفیت، بهینهسازی و عمومی پشتیبانی (زیست محیطی و مسئولیتهای اجتماعی و ساختمانی) تعریف شدهاند میتوان به شرح زیر بیان کرد:
شروع عملیات اجرایی پروژههایی همچون:
طرح پکیج اسلب عریض: در حال حاضر به منظور حفظ سهم بازار و توسعه بازارهای هدف و جایگزینی تکنولوژی، شرکت فولاد خوزستان اقدام به تعریف و اجرای طرح پکیج اسلب عریض در سال ۹۹ کرده است که قرارداد آن به صورت EPCF در حال انعقاد است.
این طرح شامل پروژههای ماشین ریختهگری اسلب عریض، LF، VOD و یوتیلیتیهای مربوطه است که پس از اجرا به نتایجی نظیر ایجاد ظرفیت جدید سالیانه ۲/ ۱ میلیون تن اسلب عریض جهت ایجاد امکان عملیات جایگزینی، بهینهسازی و افزایش ظرفیت ماشینهای ریختهگری موجود منجر خواهد شد.
کارخانه اکسیژن شماره ۴ به ظرفیت ۱۶۰۰۰ نرمال مترمکعب در ساعت
واگن برگردان شماره ۳ با هدف افزایش ظرفیت انبارش سنگ آن ارسال به کارخانه از مسیر ریلی
رولر پرس با هدف افزایش ظرفیت آسیابهای گندلهسازی
احداث و نوسازی پستهای جدید برق در سطح شرکت
احداث غبارگیرهای الکترواستاتیک در ناحیه مواد اولیه با هدف بهبود پارامترهای زیستمحیطی و کاهش انتشار غبار در این ناحیه
اتمام بهموقع و بهرهبرداری از ۵۴ پروژه از طرحهای پایداری، زیستمحیطی و عمومی که از جمله آنها عبارتاند از:
پروژههای اجرای اتوماسیون صنعتی پست ۲۳۰ بخش دوم DCS
خط ۴۰۰ کیلوولت و پست مقسم ۴۰۰ کیلوولت
تصفیهخانه شیمیایی پساب صنعتی
تفکیک و نوسازی کمپرسور خانه ۶۱۳
توسعه پستهای ۹ و ۱۰ و ۸۰۰ و ۸۰۱، برقرسانی به پستهای ۹ و ۱۱
احداث اسکرین فیلترکیک گندلهسازیها
غبارگیر سیلوهای C۴-۹۶ و ۱۰-۰۲, ۱۰-۰۳,۲۰-۰۴, ۲۰-۰۵و غبارگیرهای MH۷,۸
که به نتایج مدنظر آنها از قبیل تقویت و افزایش پایداری شبکه برق ۳۳ و ۶/ ۶ کیلوولت شرکت، نوسازی سیستم کنترل و حفاظت پست ۲۳۰ کیلوولت، بهبود کیفیت محصول و کاهش توقفات گندلهسازیها، بهبود وضعیت انتشار غبار در واحد موادرسانی فولادسازی، بهبود فضاهای اداری و ساختمانی نائل خواهیم شد.
چالشهای کوچک و بزرگ پیش روی فولاد خوزستان
از چالشهای پیشروی شرکت فولادخوزستان عدم تکمیل زنجیره ارزش در پایین دست آن بوده که برای داشتن بازارهای پایدار برای محصولات نیمهنهایی تختال و شمش خود نیاز به ورود به بخش نورد را دارد، از اینرو یکی از اهداف اصلی و ضروری شرکت در سال پیشرو تمرکز در این زمینه بوده و پیگیریها و تلاشهای امیدوارکننده زیادی در جریان است.
اما مهمترین چالش پیشرو در برنامههای توسعهای شرکت فولاد خوزستان، مشکل ناپایداری در تامین سنگ آهن و کنسانتره است و لزوم تکمیل زنجیره ارزش فولاد در بالادست این زنجیره و اتصال به معادن داخلی سنگ آهن و نیز احداث کارخانههای کنسانترهسازی بسیار لازم و ضروری است. این ضرورت از آنجا شدت گرفته است که در توسعههای انجامشده در بخش معدن بهجای توسعه تخصصی در بخش معدن در طول زنجیره ارزش و در بخشهای پاییندست آن یعنی گندلهسازی، احیا و فولادسازی سرمایهگذاری شده است که با به بهرهبرداری رسیدن آنها، استخراج سنگ معدن و تولید کنسانتره سنگ آهن به مصارف داخلی معدنکاران قبلی رسیده و فولادسازان قدیمی کشور مانند شرکت فولاد خوزستان برای تامین کنسانتره مورد نیاز خود با چالش جدی روبهرو شدهاند.
ریسک اصلی توسعه
پیچیدگیهای صنعت فولاد را باید از مسیرهای متفاوتی ترسیم کرد که این موارد در نهایت میتواند حال و آینده این صنعت را دستخوش تغییر کرده و توسعه آن را با محدودیتهای احتمالی همراه سازد. به صورت دقیقتر صنعت فولاد در اقصی نقاط جهان صنعتی است که بر پایه تبدیل مواد خام معدنی یا حاملهای انرژی به فولاد خام ایجاد شده و در نهایت در فرآیند تولید و مسیر حمایت از زنجیره ارزش به سودآوری اصلی نائل خواهد شد. در سطور فوق به هر دو این موارد تاکیدشده آن هم در وضعیتی که تولید فولاد در فولاد خوزستان از گاز طبیعی انجام شده بنابراین ریسک حاملهای انرژی در این حوزه ناچیز است. اما این نکته به معنی آن است که ذاتاً بخش اعظم خوراک و مواد اولیه این شرکت را سنگآهن تشکیل داده و این ویژگی، ناخودآگاه ریسک اصلی تولید را در یک مسیر مشخص کانالیزه کرده است. روند کلی این صنعت به وضوح از افزایش ظرفیت تولید به ۵۵ میلیون تن تا سال هدفگذاریشده ۱۴۰۴ حکایت دارد که به معنی نیاز به رقمی نزدیک به ۱۶۵ میلیون تن سنگ آهن خام است و با توجه به عیار مورد نیاز برای سنگ آهن دانهبندیشده کنسانتره و گندله این ارقام در لایههای مختلف به وضعیت تولید متفاوت خواهد بود که همه این موارد به معنی آن است که ریسک آینده صنعت فولاد در کشور را باید ریسک تامین مواد اولیه با محوریت سنگ آهن خام تعریف کرد که به کمک آن در زنجیره تولید سایر محصولات مورد نیاز تولید شود. روند عمومی این صنعت حکایت از آن دارد که نیاز به تامین امن سنگ آهن را باید مهمترین اولویت صنعت فولاد در کشور به شمار آورد و هرگونه ریسک در این حوزه میتواند آینده این صنعت را نهتنها دستخوش تغییر بلکه تهدید کند. با توجه به این موارد بهتر است توجه حداکثری به تامین امنیت و مستمر به سنگ آهن در دستور کار قرار گیرد تا مهمترین ریسک آینده این صنعت متعادل شود. این در حالی است که نزدیکی فولاد خوزستان به آبهای آزاد به این معنی است که امکان واردات سنگ آهن یا گندله مورد نیاز حتی از واردات مهیاست و اگر قیمتهای داخلی به طرز سرسامآوری افزایش یابد پتانسیل واردات را میتوان در نظر گرفت.
اما ویژگیهای زمینشناسی ایران موجب شده تا امکان تامین امنیت سنگ آهن مهیا باشد آن هم در شرایطی که در اطراف معادن بزرگ هنوز فعالیتهای اکتشافی مختلفی در حال انجام است و به احتمال قوی افزایش ذخایر سنگ آهن کشور را به همراه خواهد داشت. این درحالی است که ذخایر کوچک و متوسط بسیاری در اقصی نقاط ایران وجود دارد که پتانسیل استفاده از آنها در صورت توجه به فرآوری و استخراج عالمانه و فنی ایجاد خواهد شد. با توجه به این موارد احتمال گذار از این ریسک نگرانکننده وجود دارد اما به حمایت تمامقد مسوولان مرتبط نیاز خواهد داشت که به احتمال قوی چنین انتظاری در دستور کار قرار میگیرد.
افق سال ۱۴۰۰
اما سال ۱۴۰۰ از ویژگیهای مهمی برای فولاد خوزستان برخوردار است. احتمال تعدیل در تحریمهای ظالمانه و سهولت نقلوانتقالات ارزی موجب خواهد شد تا فضای جدیدتری برای صادرات محصولات تولیدی فولاد خوزستان فراهم شود که میتواند رونق عمیقی را از مسیر حجم تولید برای این شرکت به ارمغان آورد. از ورود تکنولوژیهای جدید در این حوزه بسیار مهم خبر دهد اگرچه نگرانی بزرگی در این خصوص وجود نداشته ولی میتوان فرآیند توسعه را به کمک ورود تکنولوژی و بومیسازی آن سریعتر و شدیدتر ارزیابی کرد. در کنار این داده بالا بودن نسبی قیمتهای جهانی فولاد و احتمال استمرار رشد نرخ را باید بسیار مهم ارزیابی کرد که سیگنال اصلی آن بر افزایش درآمدزایی فولاد خوزستان تمرکز یافته که میتواند سرمایهگذاریهای جدیدی را برای این شرکت به همراه آورد. سیگنال افزایشی قیمتها در بازارهای جهانی میتواند ریسک نوسان نرخ ارز را محدود کرده و البته شاهد هستیم با رشد قیمتها در جهان تقاضا برای محصولات مختلف افزایش مییابد و حتی میتوان اینگونه عنوان کرد که رشد تقاضاست که رشد قیمتها را با خود همراه میسازد بنابراین از هم اکنون سال خوبی را میتوان برای فولاد خوزستان پیشبینی کرد.